زندگی حکایت قدیمی کوهستان است

ساخت وبلاگ

جوانی با دوچرخه اش با پیرزنی برخورد کرد
.
و به جای اینکه از او عذرخواهی کند و کمکش کند تا از جایش بلندشود،

شروع به خندیدن و مسخره کردن او نمود؛

سپس راهش را کشید و رفت! پیرزن صدایش زد و گفت: چیزی از تو افتاده است.

جوان به سرعت برگشت وشروع به جستجونمود؛ پیرزن به او گفت: زیاد نگرد؛

مروت و مردانگی ات به زمین افتاد و هرگز آن را نخواهی یافت..

"زندگی اگر خالی از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هیچ ارزشی ندارد"

زندگی حکایت قدیمی کوهستان است!

صدا می کنی و می شنوی؛

پس به نیکی صدا کن، تا به نیکی به تو پاسخ دهند

ای پدید آورنده روز وشب...
ما را در سایت ای پدید آورنده روز وشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0b627829 بازدید : 162 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 6:42