ای پدید آورنده روز وشب

متن مرتبط با «غریبه بود آشنا شد» در سایت ای پدید آورنده روز وشب نوشته شده است

از دلم دور شدی

  • از دلم دور شدے فڪرِ تو آمد بـہ سرمخواب میبینمت از خواب نباید بپرمخوابِ پروازِ تو با نامـہ ےِ خیسے در مشتتو نباشے غمِ این عصر مرا خواهد ڪشتعصرِ تلخے ڪـہ بـہ جز خاطرہ اے قرمز نیستعصرِ تلخے ڪـہ بـہ جز ترس خداحافظ نیستیڪ دو راهیست ڪـہ از گریـہ بـہ دریا برسمبـہ تو تنها برسم یا بـہ تو تنها برسم ..." حسین غیاثے ", ...ادامه مطلب

  • بساط دلبرانه ی اردیبهشت پهن شد

  • بساطِ دلبرانه ی اردیبهشت پهن شد …تازه به سرآغازِ عشق رسیده ایم …التهابِ عجیبی میانِ دلم برپاست …یک احساسِ متفاوت …یک بیقراریِ ناب … !انگار قرار است اتفاقاتِ خوبی بیُفتَد …بادهایِ بهار ، پشتِ شیشه می ر, ...ادامه مطلب

  • من چقدر احمق بودم که

  • من چقدر احمق بودم که میخواستملکه های خون را از شیشه ها پاک کنمبا روزنامه هایی که از جنگ می نویسند !  +داوودسوران, ...ادامه مطلب

  • خانه دلتنگی غروبی خفه بود

  • خانه دلتنگِ غروبی, خفه بودمثلِ امروز که تنگ است دلمپدرم گفت چراغو شب از شب پُر شدمن به خود گفتم یک روز گذشتمادرم آه کشید؛«زود بر خواهد گشت.»من نمی دانستممعنیِ «هرگز» راتو چرا بازنگشتی دیگر؟هوشنگ_ابتهاج, ...ادامه مطلب

  • عاشق ات شدم..

  • همه ی شهرهای دنیا در نقشه ی جغرافیا به نظرم نقطه های خیالی اند مگر یک شهر شهری که در آن عاشق ات شدم شهری که بعد از تو وطنم شد...❤قلم سعاد الصباح, ...ادامه مطلب

  • حرف زیبایی چشمان تو هرجایی شده

  • حرفِ زیباییِ چشمانِ تو هرجایی شده شعرِ لیلاها و نقل محفل گلنارها از تو در طراحی و خلق بناهای عجیب ایده می گیرند دایم بهترین معمارها جواد مزنگی , ...ادامه مطلب

  • نبودنت را بلدنیستم..

  • نبودنت را بلد نیستم..! دلتنگ که میشوم پنجره اتاقم رو به خیابان شلوغی باز می شود آنقدر منتظر آمدنت مینشینم تا خیابان از دست نگاه های من خسته شود...!!, ...ادامه مطلب

  • حکم پیشانی ام این بود

  • مرد برای عاشق شدن

  • مرد برای عاشق شدن به یک دقیقه نیاز دارد؛ و برای فراموش کردن به چندین قرن ... در بندر آبیِ چشمانت/نزار قبانی +واقعا... , ...ادامه مطلب

  • باید کسی باشد که

  • باید ڪسی باشد ڪه عشق را بریزد در فنجان چاے عصرانه ام و آنقدر هم اش بزند ڪه حل شود و حتی ذره اے از آن ته نشین نشود باید تو باشی اڪَر تو نباشی چاے ڪه هیچ زندڪَی از ڪَلویم پایین نمی رود.... "ف, ...ادامه مطلب

  • پنبه دزد دست به ریشش می کشد

  • تاجری بود کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه. بازرگانان دیگر به او حسودی میکردند؛ یک روز یکی از بازرگانها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد. شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه ی خودش انبار کرد. صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل تمام پنبه هایش به غارت رفته است. به نزد قاضی شهر رفت و گفت : خانه, ...ادامه مطلب

  • شاید دیگر فردایی نباشد

  • در گیرو دار زندگی ، فراوان پیش میآید که باهم درگیر می شویم.بکوشیم فراوان پیش بیاید که از هم دل گیر نشویم .دیروز،تاریخچه.امروز زندگیستو فردا معماست.پس بیاییم عشق و محبت را از یکدیگر پنهان نکنیم،شاید دیگر فردایی نباشد.,فردایی,نباشد ...ادامه مطلب

  • دلم برای تو تنگ شده است

  • دلم برای تو تنگ شده است اما نمی دانم چه کار کنم مثل پرنده ای لالم که می خواهد آواز بخواند و نمی تواند "رسول یونان",برای ...ادامه مطلب

  • یادتان باشد..

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,یادتان,باشد ...ادامه مطلب

  • از بودا پرسیدند:

  • شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۰۳ ب.ظ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند، ﭼﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ ! اﻣﺎ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ مثل ﺧﺸﻢ، نگرانی، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ، ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ ...ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلمان ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﮔﺎﻫﯽ با ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻬﺎ، خیال , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها