ماندم تا برایتعمارت، باغ، خیابان باشمبه خاطرتزاگرس، خزر، کویر لوت باشمپروانه ای سفیدکه می گیرد از حضورت رنگ های دلاویزگیاهی خانگیدر اشتیاق رویتشکوفان، رویان،زنده ماندم تاآن چه دلت آرزو کندهمان باشم.جواد_مجابی بخوانید, ...ادامه مطلب
من با تو از تمام درهای بسته که روزی باز خواهد شد _ شکوفههای نارنج،من با تو از شوکت نسیم سخن گفتم.هلیا، ژرف ترین پاک روبیها پیمانی ست با باد.بگذار باد بروبَد.بگذار که رستنیها به دست خویش برویند.از ت, ...ادامه مطلب
دلتنگ توام جانا هردم که روم جاییبا خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی"فاطمه صالحی", ...ادامه مطلب
رابطه های امروزی...تاکسی زردی شده اند....که به بهانه نداشتن طرح ترافیک...نیمه راه...سر چهارراه پیاده ات میکنند...قدمی آن ور ترمسافر دربستی میزنند...دراختیار....#ناهید_جوادی , ...ادامه مطلب
اصلاً مگر میشود عاشقی نکرد و از دنیا رفت...خیلی از ما آدمها اصلاً عاشقی نمیکنیم،همه اش عادت است...عادتِ به دوست داشتن...عادتِ به تکرار کردن یک سری کلمات بی معنی...عاشقی که میگویم،منظورم این عشقهای مجا, ...ادامه مطلب
شبیهِ لرزیدنِ پوستِ یک مادیان وقتی گنجشکی بر گرده اش می نشیند یا لرزیدن دست های مادربزرگ وقتی چای را از استکان به نعلبکی می ریخت برای سرد شدن .. مثلِ لرزیدن آرام یک مزرعه یِ چای در نم نمِ بارا, ...ادامه مطلب
, ...ادامه مطلب
نامت را بر زبان می آورم دریا بر من گسترده تر می شوددریایی که ادامه ی گیسوان توستکلامت را سرمه چشم می کنمآفتاب و ماه و ستارگان رادر آب ها می بینممی خوانمتموجی بلند به ساحل می دود و دست می گشایدصدفی پلک, ...ادامه مطلب
, ...ادامه مطلب
من از بطن یک خاطره روییده ام من از چشم های ِتو از دست هایت هزار بهار وام گرفته ام من از تماشای ِتو به رُستن ِ شکوه عشق رسیده ام و دور نیست که به نیابت ِتحریر ِباران سیراب ِ چشمه گاه ِنور شوم. نیلوفرثانی... , ...ادامه مطلب
, ...ادامه مطلب
بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ باورم ناید که #عاشق گشته ام گوهری دارم ولی آنرا را ز بیم در دل مرداب ها بنهفته ام آه… آری… این منم… اما چه سود «او» که در من بود دیگر نیست، نیست#فروغ_فرخزاد, ...ادامه مطلب