ای پدید آورنده روز وشب

متن مرتبط با «پیشانی ام را بوسه زد» در سایت ای پدید آورنده روز وشب نوشته شده است

مانده ام تا

  • ماندم تا برایتعمارت، باغ، خیابان باشمبه خاطرتزاگرس، خزر، کویر لوت باشمپروانه ای سفیدکه می گیرد از حضورت رنگ های دلاویزگیاهی خانگیدر اشتیاق رویتشکوفان، رویان،زنده ماندم تاآن چه دلت آرزو کندهمان باشم.جواد_مجابی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از دلتنگیت کجافرار کنم.

  • از دلتنگیَت کجا فَرار کنم ؟معمارِ هیجان؛کجا بروم که صدایِ آمدنت را بشنوَم؟کجا بایستَم که راه رفتنَت را ببینم؟کجا بخوابم که صدایِ نفس‌هات بیایَد؟کجا بچرخَم که در آغوشِ تو پیدا شوم؟کجا چشم باز کنم که در منظرَم قاب شوی؟کجایی؟کجایی که هیچ چیزی قشنگ‌تَر از تماشایِ تو نیست؟کجا بمیرَم،که با بوسه‌هایِ تو چشم باز کنم؟کجایی؟عباس معروفی, ...ادامه مطلب

  • از تمام خنده ها..

  • من با تو از تمام درهای بسته که روزی باز خواهد شد _ شکوفه‌های نارنج،من با تو از شوکت نسیم سخن گفتم.هلیا، ژرف ترین پاک روبی‌ها پیمانی ست با باد.بگذار باد بروبَد.بگذار که رستنی‌ها به دست خویش برویند.از ت, ...ادامه مطلب

  • دلتنگ توام جانا

  • دلتنگ توام جانا هردم که روم جاییبا خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی"فاطمه صالحی", ...ادامه مطلب

  • و از آن روزی که مرا دوست داری

  • و از آن روی که مرا دوست داریجهان بزرگ تر شدو آسمان گسترده تر شدو دریا نیلگون تر شدو گنجشکان آزادتر شدندو من هزار هزار بار زیباتر شدم....+سعادالصباح , ...ادامه مطلب

  • بساط دلبرانه ی اردیبهشت پهن شد

  • بساطِ دلبرانه ی اردیبهشت پهن شد …تازه به سرآغازِ عشق رسیده ایم …التهابِ عجیبی میانِ دلم برپاست …یک احساسِ متفاوت …یک بیقراریِ ناب … !انگار قرار است اتفاقاتِ خوبی بیُفتَد …بادهایِ بهار ، پشتِ شیشه می ر, ...ادامه مطلب

  • کلافه است سرش را

  • کلافه است...سرش را به بازویم تکیه می دهدمیگویم چرا نمی خوابی جانم؟میگوید کلافه ام ،چند کلمه حرف بزنی خوابم میبردمیپرسم چه بگویم این وقت شب؟میگوید چه می دانم...مثلا از مهمترین اتفاق امروز بگو...پیشانی , ...ادامه مطلب

  • این لحظه را زندگی کن..

  • این لحظه را زندگی کن...زمانی برای زندگی کردن هست و زمانی برای مردن.آن ها را باهم قاطی نکن، وگرنه هردو را ازدست خواهی داد.هم اکنون، با تمامیت و شدت زندگی کن و وقتی که مردی،آنوقت به تمامی بمیر. بخش بخش , ...ادامه مطلب

  • رابطه های امروزی

  • رابطه های امروزی...تاکسی زردی شده اند....که به بهانه نداشتن طرح ترافیک...نیمه راه...سر چهارراه پیاده ات میکنند...قدمی آن ور ترمسافر دربستی میزنند...دراختیار....#ناهید_جوادی , ...ادامه مطلب

  • به یادوطنم ایران

  •   به یاد وطنم ایرانحسن 4 سال در اسارت بود می گوید خیلی شکنجه شدم هر روز تهدیدمان می کردند که شما را می کشیم چون ما مفقودالاثر محسوب می شدیمبا دیدن ماه نو در آسمان خوشحال می شود می گوید تنها زمانی که , ...ادامه مطلب

  • اصلامگر میشود عاشقی نکرد

  • اصلاً مگر میشود عاشقی نکرد و از دنیا رفت...خیلی از ما آدمها اصلاً عاشقی نمیکنیم،همه اش عادت است...عادتِ به دوست داشتن...عادتِ به تکرار کردن یک سری کلمات بی معنی...عاشقی که میگویم،منظورم این عشقهای مجا, ...ادامه مطلب

  • و آنچه را..

  • و آنچه راکه تجربه آسان نمی فروختاز حادثه هدیه گرفتم... +نصرت رحمانی, ...ادامه مطلب

  • عادت هایم را از من مگیر

  • مرا فراموش خواهی کرداز من جدا خواهی شد..پس مرا از غارم بیرون نکشعادت هایم را از من مگیر...خصوصاعادتی که به " تنهایی" دارم را..., ...ادامه مطلب

  • اکثر آدمهایی که ما را رنج می دهند

  • اکثر آدمهایی که ما را رنج میدهند رنج کشیده هایی هستند که نتوانسته اند از زخم های خودشان عبور کنند... اروین یالوم, ...ادامه مطلب

  • هرکه در عشق رکب خورده کنارافتاده

  • مثل یک ساعت از رونق و کار افتاده هر که در عشق رکب خورده کنار افتاده فصل تا فصل خدا بى تو هوا یک نفره است از سرم میل به پاییز و بهار افتاده هر دو سرخیم ولى فاصله ما از هم پرده هایى است که در قلب انا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها