ای پدید آورنده روز وشب

از دلم دور شدے فڪرِ تو آمد بـہ سرمخواب میبینمت از خواب نباید بپرمخوابِ پروازِ تو با نامـہ ےِ خیسے در مشتتو نباشے غمِ این عصر مرا خواهد ڪشتعصرِ تلخے ڪـہ بـہ جز خاطرہ اے قرمز نیستعصرِ تلخے ڪـہ بـہ جز ترس خداحافظ نیستیڪ دو راهیست ڪـہ از گریـہ بـہ دریا برسمبـہ تو تنها برسم یا بـہ تو تنها برسم ..." حسین غیاثے ", ...ادامه مطلب

کلافه است...سرش را به بازویم تکیه می دهدمیگویم چرا نمی خوابی جانم؟میگوید کلافه ام ،چند کلمه حرف بزنی خوابم میبردمیپرسم چه بگویم این وقت شب؟میگوید چه می دانم...مثلا از مهمترین اتفاق امروز بگو...پیشانی , ...ادامه مطلب

کسی که به اندازه ی کافی انتظار کشیده استتا ابد انتظار می کشد. و ساعتی فرا می رسد کهدیگر هیچ اتفاقی نمی تواند بیفتد و دیگر هیچ کسنمی تواند بیاید و همه چیز به آخر رسیده استبجز انتظار که بیهوده از خود آگاه است.شاید او به این حال رسیده بود... + ساموئل بکت, ...ادامه مطلب

, ...ادامه مطلب

مثل یک ساعت از رونق و کار افتاده هر که در عشق رکب خورده کنار افتاده فصل تا فصل خدا بى تو هوا یک نفره است از سرم میل به پاییز و بهار افتاده هر دو سرخیم ولى فاصله ما از هم پرده هایى است که در قلب انا, ...ادامه مطلب

دلم میخواهد به همه عقاید احترام بگذارم ؛ ولی احترام به بعضی از آنها توهین به شعور خودم محسوب میشود. پس در بهترین حالت تحملشان میکنم و هیچ نمیگویم . +آنتونی هاپکینز , ...ادامه مطلب

  نامت   را بر   زبان   می   آورم  دریا بر من گسترده تر می شوددریایی که ادامه ی گیسوان توستکلامت را سرمه چشم می کنمآفتاب و ماه و ستارگان رادر آب ها می بینممی خوانمتموجی بلند به ساحل می دود و دست می گشایدصدفی پلک, ...ادامه مطلب

, ...ادامه مطلب

بغض   آنقدر   بیخ   گلویم   را   گرفته   که اگر هم بخواهم صدایت کنم، امانم نمی دهد. این بهار انگار ادامه همان زمستان است و انگار دیگر از دست اردیبهشت هم کاری ساخته نیست! حال من وخیم تر از نسیم خوش و رویا چ, ...ادامه مطلب

, ...ادامه مطلب

ــــﺮﻭﺭﺩــﺎﺭﺍ ." . . ﺍـﺮ ﺑـــﺎﻋﺚ " ﺁﺯﺭﺩــِ " ﺴــ ﺷـﺪم.ﺑـﻪ ﻣـﻦ "ﻗـﺪﺭﺕِ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﻫ " ﺑـﺪﻩ، ﻭ ﺍگر"ﺩـﺮﺍﻥ " ﻣـﺮﺍ "ﺁﺯﺭﺩﻧــﺪ " ﺑـﻪ ﻣـﻦ "ﻗﺪﺭﺕِ ﺑﺨﺸﺶ " ﺑــﺪه . , ...ادامه مطلب

می خواستم پرنده باشی پر بکشی و هرگز برنگردی. حالا سال هاست در من لانه کرده ای شاخه هایم را شکسته ای هر شب خواب هایم را ریخت و پاش می کنی و هر, ...ادامه مطلب

ﺧﺮ ﺩﺭ ﺰ ﺍﺳﺖ ﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﺍﻓﺘﺪ ﺑﺎﺪ ﺗﺴﻠﻢ ﺑﻮﺩ ﺎﻫ ﺑﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺣﺎﺩﺛﻪﺍ ﺭﺥ ﻣﺩﻫﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻏﺼﻪﺩﺍﺭ ﻣﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﺷﻮﺪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺍﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺑﺮﺎﺗ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧ, ...ادامه مطلب

دیگر به دردم نمی خورند ! دلتنگی های بی موقع ات... اصرارهای بی جایت برای خوب کردنِ حالم ... خوبی های وقت و‌بی وقتت... میدانی لذتِ چیزی را داشتن کی خوب است؟ همان موقع که میخواهی اش ! حالا حتی خودت, ...ادامه مطلب

, ...ادامه مطلب